جدول جو
جدول جو

معنی به خصوص - جستجوی لغت در جدول جو

به خصوص
خاص، ویژه مثلاً رفتار به خصوص
خصوصاً، مخصوصاً، بیژه، علی الخصوص، بالخصوص، لاسیّما، به ویژه، سیّما
تصویری از به خصوص
تصویر به خصوص
فرهنگ فارسی عمید
به خصوص
به ویژه
تصویری از به خصوص
تصویر به خصوص
فرهنگ واژه فارسی سره
به خصوص
بالاخص، به ویژه، علی الخصوص، مخصوص
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ خُ)
مخصوصاً. خصوصاً. بویژه: و جملۀ نواحی درختستانست و انواع میوه ها و برخصوص درختان جوز. (فارسنامۀ ابن بلخی). و درختان خرما و برخصوص انار... (فارسنامه). واز همه اطراف مفسدان دست برآورده بودند و برخصوص عرب دست درازی بیشتر میکردند. (فارسنامۀ ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا
(اَ قا)
مناسب و لایق و شایسته و سزاوار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(بِ خُ)
مخصوصاً. خصوصاً. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
چیزی، یقال: مااصبت منه بهصوصاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قلیل از چیزی. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالخصوص
تصویر بالخصوص
به ویژه بویژه مخصوصا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در خصوص
تصویر در خصوص
درباره
فرهنگ واژه فارسی سره